رهام جونرهام جون، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 17 روز سن داره

نیمه پیدا شده ام

17 هفته و 2روز

ساقه ی سر زده از نخل تنم جویی از رود خروشان که منم... پسرم خیلی خیلی دلم برات تنگ شده و بیصبرانه منتظر روز سونوگرافی هستم. خدارو شکر که خیلی خوب رشد کردی و من تورو  دیگه به صورت فیزیکی احساس میکنم گاهی قلبتو و نبضتو حس میکنم و پر از آرامش میشم .دو شب پیش حرکتت رو هم احساس کردم انگار زیر دستم یه لحظه حرکت کردی و من یه لرزش خفیفی حس کردم. یه کاغذ به ستون خونه چسبوندم و اندازه شکمم رو علامت میزنم به نظر خودم بزرگ شدی گاهی فکر میکنم که خودم چاق شدم ولی دیگران هم اینکه شکمم بزرگ شده رو تایید میکنن. عزیزم بعضی وقتا خیلی نگرانت میشم و استرس میگیرم.نمیدونم این وسواس های مادرانه است که به سراغم میاد یا به خاطر هو...
29 مهر 1392

فرزندم

ای جگر گوشه ام ،ای نیمه من! میوه ی عشق سراسیمه من...   مریض شدم سرما خوردم و تب و سردرد دارم . ولی خدارو شکر گلوم چرک نکرده فقط یه التهاب ساده است ...امروز خونه موندم به خاطر پسر گلم ...امیدوارم تو خوب باشی و هیچی از درد من حس نکنی دوست دارم راستی اینو میخواستم بهت بگم که تو بهترین بابای دنیارو داری اینو از الان مطمئنم اون خیلی خوب و مهربونه و خیلی دوست داره و به خاطر تو خیلی زحمت میکشه...اون عشق زندگی منه ...دلیل بودنم شما دوتا هستین... ...
20 مهر 1392

پسرم

پسر عزیزم  انقدر دلم برات تنگ شده که هی امروز و فردا میکنم تا 3-4 هفته بعد که میرم سونوگرافی ببینمت... راستی گاهی هم عکساتو نگاه میکنم و همینطوری قربون صدقه ات میرم... امیدوارم جات خوب باشه و همه چیز اون تو مرتب باشه... دو سه روز سردرد بدی داشتم و هر کاری می کردم خوب نمیشد تا اینکه همین چند ساعت پیش بهتر شد ببخش اگر توام اذیت شدی عشق من... راستی از جمعه که بالاخره تونستم یه شلوار بارداری بخرم، احساس میکنم بزرگتر شدی و خیلی خوشحالم...از داشتنت خیلی خیلی خوشحالم ...با ذوق زیادی با همه در مورد تو صحبت میکنم ...خدارو شکر که تورو دارم ...خدا تورو حفظ کنه و امیدوارم  که لیاقتتو داشته باشم... دومین بار که تورو دیدم در سونو غربالگر...
14 مهر 1392

گل من

فالله خیر حافظا و هو ارحم الراحمین... گل من دیروز  که رفته بودم نسل امید  انقدر از دیدنت شگفت زده شدم که همون لحظه نزدیک بود اشکام سرازیر بشه.... تو چقدر زیبایی ... از اون مهم تر بازم لطف خدا به ماست که تو سالمی و خوب خوبی... گر نگه دار تو آن است که من میدانم      شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد خلاصه اینکه خدا خیلی هوامونو داره....خدایا هزاران بار شکرت تازه اینم میدونم که با احتمال ٩٠ درصد پسرک کوچولوی ناز مامانی... دیروز با دیدنت با خودم عهد بستم که تا پای جونم پای تو وایسم و مواظبت باشم دیگه هیچ چیزی توی این دنیا برام ارزش ندارم فقط حضور تو برام مهمه آخه تو مال خودمی ت...
9 مهر 1392

زیبای من

سلام زیبای من با اینکه کمتر از سه هفته است که از وجودت با خبرم ،انگار سالهاست که میشناسمت و سالهاست که عاشقتم. احساس میکنم نیمه جدیدی در درونم کشف کردم .حالا دیگه آینده رو روشنتر از قبل میبینم. تورو توی آیندم میبینم صورت زیباتو تصور میکنم و عاشق معصومیت نگاهت هستم. ای کاش زودتر میفهمیدمت. الان تقریبا 13هفتس که با تو زندگی میکنم. ولی تنها 2هفتس که از وجودت با خبرم. امیدوارم روزهای از دست رفته رو برمن ببخشی. ببخش که مادرت از وجودت بی خبر بوده و انقدر اذیتت کرده و اینهمه کار و استرس رو  بهت تحمیل کرده... منو ببخش و بدون که بهترین روزهای عمرمو میگذرونم و روز به روز شادتر از قبلم. انقدر ذوق زده هستم که توی مترو گاهی با خودم میخندم....
7 مهر 1392
1